این حلقه از مباحث مهدویت، موضوع غربت آن حضرت را پیگیری میکند. با این هدف، پنج معنای «غریب» مدنظر قرارگرفته و هرکدام با وجود مبارک آن حضرت، تطبیق داده شده است.
در معنای نخست، بر این نکته تمرکز شده که آن حضرت، قدر ناشناختهاند و نسبت به مقامات الهی ایشان همچون ولایت و عصمت، توجه عمیقی وجود ندارد؛ نه از سوی تحصیلکردگان و نه از سوی عوام. بهعلاوه طالبان معرفت نسبت به این علم مصبوب الهی توجه شایانی ندارند.
در معنای دوم، تکیهی مطلب بر این است که آن بزرگوار آنگونه که شایسته است یاد نمیشود و ذکر ایشان متناسب با قدر و منزلت الهیاش نیست.
در معنای سوم، آن حضرت امامی «فرونهاده» معرفی شده که مهجور است و مانند چاه آبی بیاستفاده و قصری خالی از سکنه به شایستگی مورد مراجعه قرار نمیگیرد.
بهعنوان جلوهی چهارم غربت، به دوری امام عصر علیهالسّلام از اهل و دیارشان پرداخته شده است.
آن حضرت به معنای پنجمی هم غریباند(بی یار و یاور). به این خاطر که افراد اندکی دغدغهی نصرت به ایشان را دارند.
در حدیثی از امام کاظم علیهالسّلام که امام عصر علیهالسّلام بهعنوان غریب و وحید و طرید معرفی شده، وصف دیگری نیز برای ایشان مطرح گردیده و آن «الموتور بابیه» است؛ یعنی کسی که بهخاطر پدرش مورد ظلم قرار گرفته است. به همین مناسبت، مؤلف به موضوع ارتباط امام عصر علیهالسّلام با سیدالشهدا پرداخته و موضوع اعتقادی مهمی چون «انتقام امام عصر علیهالسّلام از قاتلان پدرشان» را پیش کشیده و پیرامون شبهات مطرح دربارهی آن بحث کرده است.
پس از بحث تفصیلی دربارهی غربت آن حضرت، مؤلف در پی چارهجویی افتاده و در این باره اندیشیده که چگونه میتوان در جهت رفع این غربت تلاش کرد. به این منظور سه موضوع مهم نصرت آن بزرگوار با قلب و زبان و عمل را مورد بررسی قرار داده و مصادیق و موازین آن را تشریح کرده است.
در ادامه تا پایان کتاب، دو نکتهی جالب به چشم میخورد: نخست مؤلف به نقش بانوان در این نصرت توجهی ویژه نموده و در این باره بحث کرده که بانوان به طور خاص چگونه میتوانند با انجام وظایف الهی خود در این مسیر گام بردارند و به بیکسی و تنهایی مولای خود پایان دهند. دوم مؤلف نمونههای متعددی از انصار سیدالشهدا علیهالسّلام از زن و مرد را معرفی کرده و با پررنگ کردن وجوهی از شخصیت ایشان، درسی را که میتوان از سیرهی معرفتی و رفتاریشان گرفت را به زیبایی رونمایی کرده است.