در این حلقه، از نعمت بودن امام علیهالسّلام و شکرگزاری در برابر این نعمت، سخن به میان آمده است.
در فصل اول شکر، از حکمتهای مهمی تلقی شده که خداوند به جناب لقمان عطا فرموده است. شکرگزار بودن از مهمترین نشانههای عقل است و مرز انسان بودن و چهارپا بودن محسوب میشود. عقلانیت، این امکان را برای انسان فراهم میکند که نعمت بودن نعمت را تصدیق کند و دریابد که باید در برابر نعمتهایی که خداوند نصیبش نموده، شکرگزار باشد. خداوند متعال این ویژگی را بهعنوان یکی از ارکان ایمان معرفی نموده و اهمیتش تا بدانجاست که با نعمت کفران شده، همانند گناهی نابخشوده برخورد مینماید.
در گام بعد دربارهی مراتب شکر بحث شده که شامل شکر قلبی و زبانی و عملی میشود. پس از معرفی و توضیح تفصیلی دربارهی این مراتب، فرد به قلهی شکرگزاری میرسد که اعتراف به «ناتوانی و عجز از ادای حق شکر منعم» است. اینچنین قلهای در مناجاتهای ائمه علیهمالسّلام بهوضوح به چشم میخورد. ادای شکر در مراتب مختلف آن، بقا و ازدیاد نعمت را تضمین میکند؛ درحالیکه کفران نعمت، از برکت آن میکاهد و حتی ممکن است آن را از کف آدمی بیرون کند.
در گام بعدی شکر واسطههای نعمت، به شکرگزاری از خداوند گرهزده شده تا بدانجا که اگر کسی از شکر این واسطهها سرباززند، به وظیفهی شکرگزاری در برابر خداوند عمل ننموده است.
در پلهی بعد، امام معصوم و خصوصاً وجود مبارک امام عصر علیهالسّلام بهعنوان نعمت برجستهی الهی معرفی شده است و جهات مختلف نعمت بودن امام از جنبهی تکوینی و تشریعی مورد واکاوی قرار گرفته است. بهعنوان نمونه، حیات دنیوی و رزق و روزی بندگان خدا وامدار آن وجود مقدس است و همچنین دینداری جز به معرفت آن بزرگوار و پیروی از تعالیم ایشان امکانپذیر نمیباشد. پس در برابر این نعمت الهی نیز باید به قلب و زبان و در عمل شکرگزار بود.
کسی که نعمت بودن مولایش را عمیقاً دریافته، در دل محبت و یاد وی را زنده نگه میدارد، به زبان از او ثنا میگوید و برایش لب به دعا وامیکند و در عمل در برابر هر یک از اوصاف مولایش، وظیفهای خاص را رعایت مینماید. به همین خاطر در فصل آخر این کتاب، با ابتکاری جالب، شش وصف از اوصاف زیبای امام علیهالسّلام بیان شده و ادای وظیفهی شکر عملی در برابر هریک از آنها به تفصیل مورد بحث قرارگرفتهاست.